«طرح ابلهانه» فرماندهان سپاه برای مقابله با حمله صدام! (سند)

چرا گزارش اوایل شهریور 1359 فرماندهان ارتش درباره توطئه صدام، توسط خمینی باور نشد؟

در سی سال اخیر، از سوی رژیم جمهوری اسلامی تبلیغ شده است که در هنگام شروع جنگ ایران و عراق بنی صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوای آنزمان گفته است: «مثل اشكانيان زمين مى‏ دهيم، زمان مى‏ گيريم!» و بنابر این هم عمل کرده است. با اینکه صحت این حرف حتی توسط ارتشی هایی که اکنون در ایران هستند ،رد شده است، نامه بنی صدر به خمینی، سه روز پیش از شروع جنگ حاکی از اینستکه فرماندهان سپاه چنین طرح ابلهانه ای را مطرح کرده بودند که رد شد:
صفحه اول نامه

نامه بنی صدر به خمينى در تاريخ 28 شهریور 1359
«- در كرمانشاه و تهران دو نظريه درباره برخورد نظامى در مرزها طرح شد و حاصل صحبت‏ها در دو صورت جلسه تنظيم شد كه همه امضاء كردند و بحضور فرستادم.
  - يك نظريه مى ‏گفت كه ارتش بلحاظ كمبود سلاح و از دست دادن حالت تمركز نمي تواند مقاومت كند بنابر اين در هم شكسته مى ‏شود و بايد جنگ‏هاى چريكى كرد و ضربه زد. اينجانب پرسيدم آيا فكر مى‏ كنيد اگر بيايند و غرب و خوزستان را بگيرند چيزى برجا مى‏ ماند تا بعد برويم جنگ چريكى بكنيم! معلوم شد فكر اين موضوع اساسى را نكرده‏ اند، اينست كه باتفاق آراء پذيرفته شد كه بايد مرزها را نگاه داريم و بعد گروه هاى جنگ چريكى تشكيل بدهيم.  
در آنجا و هم در تهران دو سوال طرح شدند:
- آيا سپاه مي تواند منهاى ارتش عمليات چريكى انجام دهد؟ پاسخ اين بود كه نه
- در صورتى كه در خاك دشمن نمي تواند، آيا مي تواند همين كار را در كردستان انجام بدهد تا نيروهاى ارتش به مرز منتقل بشوند و در برابر دشمن قرار بگيرند؟ در كرمانشاه جواب روشنى داده نشد، اما در تهران مسوولان سپاه با صراحت گفتند كه بدون ارتش سپاه در كردستان نيز نمي تواند برپا بماند. بنابراين روشن است كه كاري كه نه در كردستان و نه در خاك عراق نمي توان كرد را نبايد و نمي توان اساس كار قرار داد.»
صفحه دوم نامه
صفحه سوم نامه

از جمله نکات مهم این نامه که در صفحه اول آن آمده، این است که خمینی گزارش یکماه قبل از جنگ فرماندهان ارتش درباره آمادگی صدام برای حمله به ایران را باور نکرد:
»يكماه پيش همين فرماندهان را بخدمت فرستادم اطلاعات حاصله درباره توطئه امروز را بعرض رساندند. بعد باينجانب فرموديد باين اطلاعات باور نمى‏ فرمائيد و امروز راست از آب درآمده ‏اند و احتمال يك درگيرى گسترده از مرز تركيه تا مرز پاكستان، احتمالى قوى است(1)«
که علت آن در بخش توضیحات این نامه در کتاب « نامه ها»بدین صورت آمده است:
«1- مقصود از گزارش، همان است كه رئيس ستاد و رئيس اطلاعات ارتش در باب تدارك رژيم صدام براى حمله به ايران، تهيه كرده بودند. اين دو به حضور او رفتند و گزارش را باز گفتند. و او به رئيس جمهورى گفت: به اين گزارشها باور ندارد. هيچكس به ايران حمله نمى ‏كند. اين دروغ را نظامي ها مى‏ سازند تا پاى آخوندها را از ارتش قطع كنند.»

صفحه چهارم نامه

صفحه پنجم نامه

۸ نظر:

  1. این یک دوروغ بزرگ است ، آخه تا کی تحریف ، بابا قبل از شروع جنگ تا دو سال بعدآن صیاد شیرازی کاره ای نبود جز یه خاین از ارتش تو سپاه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. متاسفانه، یا اطلاعات شما بسیار اندک است یا اینکه بعمد دارید دروغ می گویید!

      همانطور که در این نامه هست بنابر توصیح چمران، بنی صدر در اوائل مرداد 1359 به صیاد دو درجه ترفیع داد و او را سرهنگ کرد و فرماندهی «قرارگاه عملياتي غرب کشور»(لشگر 81 زرهي كرمانشاه، لشگر 16 زرهي قزوين، لشگر 28 كردستان و تيپ 23 نيروي مخصوص و تعدادي از پاسداران انقلاب اسلامي هسته اصلي تشكيل قرارگاه بودند.) را به او سپرد تا امکان تجربه همکاری سپاه و ارتش فراهم شود.

      در جریان بازگشایی محور بانه-سردشت صیاد از یک گروهان 500 نفری حدود 450 نفر را به کشتن داد و وقتی که بنی صدر از وی بازخواست کرد، صیاد گفت: "به بهشت می روند"، بنی صدر هم بی درنگ، او را از کار برکنار کرد. این برکناری در 15 شهریور 1359 اعلام شد و سرهنگ عطاریان که توده ای بود و در سال 1362 در تصفیه حزب توده اعدام شد به فرماندهی قرارگاه عملیاتی غرب کشور منصوب شد. با این حال فرماندهی لشگر 28 كردستان کماکان به عهده صیاد بود که در مهر 1359 از این سمت برکنار شد، در اواسط آبان 1359 نیز بخاطر دخالتهای بیجا در سیاست از سوی بنی صدر توبیخ و خلع دو درجه شد و دوباره سرگرد شد!

      رجایی بعد کودتای خرداد 1360 دوباره این آدم را سرهنگ کرد و بعد کشتن فرماندهان ارتش در 5 مهر 1360 او را فرمانده نیروی زمینی کردند!

      درباره سه مرحله برکناری و خلع درجه او توضیح نسبتا درستی از سوی دوستش در گفتگو با همشهری ارائه شده است:
      http://www.hamshahrionline.ir/news-133080.aspx

      حذف
    2. با سلام.من هم این مطلب رو در کتاب خود آقای صیاد شیرازی خوانده ام و درستی آن را تایید میکنم.

      حذف
  2. یادآور می شوم که این نامه بخشی از کتاب "نامه ها" می باشد که در خرداد 1385 منتشر گردید:
    banisadr.org/index.php/ketabha/89-2011-12-20-09-08-06

    صحت اصل بودن تمام نامه های این کتاب از سوی محمد علی ابطحی که به نوه خمینی یعنی سید حسن خمینی مراجعه کرده است در ۲۶ دی ۱۳۸۷ تائید شده است:
    http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309754

    یادآور می شوم که در نسخه اینترنتی کتاب نامه ها، اصل نامه ها موجود نیست و برای دست یابی به اصل نامه ها باید نسخه چاپی کتاب را از خارج کشور تهیه بفرمایید.

    پاسخحذف
  3. این سند بسیار مهمی است. لطف کرده و در صورت امکان شکل تایپ شده آن را نیز در زیر نامه ی دستخطی منتشر کنید تا بتوان آن را کاملا دقیق خواند. خواندن این سند مهم بویژه برای جوانان ایرانی ساکن غرب دشوار است. پیشاپیش از توجهتان ممنونم. خدا نگهدار.

    پاسخحذف
  4. http://justpaste.it/banisadr-letter

    پاسخحذف
  5. چرا دفتر ریاست جمهوری نامه های به این مهمی رو تایپ یا لا اقل پاکنویس نمی کرده؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست ناشناس گرامی

      پاسخ سوال شما را نمی دانم ولی می دانم که صحت اصل بودن تمام نامه های این کتاب از سوی محمد علی ابطحی که به نوه خمینی یعنی سید حسن خمینی مراجعه کرده است در ۲۶ دی ۱۳۸۷ تائید شده است:
      http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309754

      یادآور می شوم که در نسخه اینترنتی کتاب نامه ها، اصل نامه ها موجود نیست و برای دست یابی به اصل نامه ها باید نسخه چاپی کتاب را از خارج کشور تهیه بفرمایید.

      حذف