«زبان سرخ سران ارتش!»؛ یک سند تاریخی از روزنامه کیهان سال ۱۳۶۰ (عکس)

حقایق مهمی از سال نخست جنگ ایران و عراق

«سرتیپ فلاحی»: وجدان میهنی من حکم می کند که بنام جانشین رئیس ستاد مشترک از تلاشهای بنی صدر ستایش کنم!

از جمله ناشنیده های مهم خرداد 1360 می توان به کنفرانس مطبوعاتی فرماندهان ارتش در ستاد مشترک ارتش، پنجشنبه 21 خرداد 1360، مندرج در روزنامه کیهان 23 خرداد 1360 اشاره کرد، فرماندهان ارتش درست یک روز بعد از عزل غیرقانونی بنی صدر از فرماندهی کل قوا در مقابل سوالات جهت دار برای توجیه این عمل ایستادگی می کنند و با پاسخهای خود نشان می دهند که برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا هیچ توجیه نظامی نداشته است و اقدامی سیاسی بوده است. در بخشهایی از این کنفرانس مطبوعاتی آمده است(برای مشاهده نسخه بزرگ‌تر، روی تصویر کلیک کنید):

«سرتیپ فلاحی در مورد برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا به بند 3 – اصل 110 قانون اساسی اشاره کرد و گفت: یکی از وظایف و اختیارات مقام رهبری، فرماندهی کل نیروهای مسلح است. مفهوم نظامی فرماندهی اختیاری است که به مقامی در مقابل انجام مسئولیتی داده می شود. اختیار قابل تفویض است. کسی که به او تفویض اختیار شده است در برابر کسی که اختیار را تفویض کرده، مسئول است. اختیار فرماندهی کل نیروهای مسلح از طرف مقام رهبری به دکتر بنی صدر تفویض شده بود ولی مقام رهبری همچنان مسئولیت نیروهای مسلح را به عهده دارند که دیشب(چهارشنبه شب) این اختیار از آقای بنی صدر سلب شد. وی در ادامه سخنانش گفت: اخلاق اسلامی و وجدان میهنی من حکم می کند که بنام جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران از تلاشهای آقای دکتر بنی صدر ستایش کنم.

سرتیپ فلاحی در پاسخ به سوالی در مورد عدم پیروزی های چشمگیر و ارتباط آن با فرماندهی سابق کل قوا گفت: من به عنوان یک مسئول مراتب حق شناسی خود را از تلاشهایی که فرماندهی نیروهای مسلح سابق معمول می داشت، اعلام کردم. هم معتقد بود و هم تلاش کرد که نزدیکی و هماهنگی و همکاری بیشتری بین نیروها باشد و من صادقانه این را بیان می کنم. به دلیل اینکه او هم در مقابل امام مسئول بود و هم در پیشگاه خدا و ملت ایران. ایشان به رای العین دیدند آنجا که همکاری و هماهنگی بین ارتش و سپاه بیشتر است، نتیجه مطلوبتر است و یکی از آرمانهای او بازپس گرفتن زمینهای مادری ما بود. هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوئیم او نمی خواسته است همکاری و هماهنگی بین ارتش و سپاه باشد. خیلی هم در این مورد سعی کرد و بخصوص همکاران من حاضرند.

در پاسخ به همین سوال سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی گفت: کاری که ملت، ارتش، سپاه و سایر رزمندگان در مقابله با تجاوز نیروهای صدام انجام داد در تاریخ ما بیسابقه است و مطمئن باشید که در مقابل این عمل قهرمانانه تمام نیروهای مسلح که برخوردار از پشتیبانی مردم بودند، بغیر از تحسین چیزی نمی توان گفت. در جریان 18 ماه قبل از جمله عراق به ایران که آنرا دوران انقلاب نامگذاری کرده ایم بعلاوه 6 ماه قبل از پیروزی انقلاب، ارتش ایران از آموزش و تجهیز به دور بود ولی طرف مقابل در آموزش و تجهیز ارتش خود دائما تلاش می کرد. زمانی که ارتش عراق به دستور آمریکا به ایران حمله کرد ظاهرا دارای 8 لشگر زرهی و 4 لشگر گوناگون بود در حالیکه ملت ایران دارای 8 لشگر در مجموع بود که این 8 لشگر به سبب شرایط انقلابی تنها 20 درصد تجهیزات و 45 درصد پرسنل خود را در اختیار داشت، آموزش ندیده بود. وقتی که حمله عراق شروع شد به این دلیل توانست در روزهای اول آنقدر پیشرفت کند، در واقع مملکت ما در اثر جریانات انقلابی دو سال و نیم غافلگیر شده بود، یعنی این فرصت را از دست داده بود. وقتی که این ارتش به یاری ملت در مدت یکماه توانست استعداد پرسنلی خود را به بالای صد درصد و تجهیزات خود را در حد صد درصد تثبیت کند و بعلاوه با روحیه ایمان و از جان گذشتگی در هفته پس از حمله لشگر عظیم عراق را متوقف کند و همینطور آنچنان ضربه هایی وارد کند که اکنون در اثر یک حمله 300 نفر یکمرتبه دست بالا ببرند، یک حماسه آفریده است و غلط بودن همه محاسبات نظامی امپریالیستی را اثبات کرد. عراق آمده بود که یکهفته خوزستان را تسخیر کند، اما پوزه اش به خاک مالیده شد و آرزویش را به گور برد. 

همچنین سرهنگ فکوری در توضیح همین سئوال گفت: وقتی جنگ شروع شد، ما در جبهه خوزستان 28 تانک بیشتر نداشتیم، در محور دزفول فقط 8 تانک و یک توپ موجود بود که توانست پیشروی لشگر عراق را بگیرد و در تاریخ نظامی دنیا شما موردی را پیدا نخواهید کرد که ارتشی درگیر با چنین مشکلات عظیمی کار معجزه آسایی را کرده باشد. از روز سوم جنگ نیروی هوائی مجبور شد مستقیما با نیروی زمینی عراق درگیر بشود، چیزی که شما در هیچ جای دنیا نمی بینید. نیروی هوایی مجبور شد برای اینکه نیروی زمینی فرصت پیدا کند، با تانک و توپ عراقی وارد جنگ بشود و شما امکان ندارد موردی را پیدا کنید که ارتشی چنین دلیرانه جنگیده باشد. فکوری افزود: علاوه بر همه اینها مسائل داخلی ارتش قبل از جنگ را مورد توجه قرار دهیم، محاصره اقتصادی وجود داشت و آنوقت قضاوت خواهیم کرد که ارتش چه معجزه ای صورت داده است.

 

سئوال شد برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا چه تاثیری در روحیه رزمندگان در جبهه جنگ دارد. سرتیپ فلاحی پاسخ داد: من ترجیح می دهم به جای برکناری، لفظ استرداد اختیارات واگذار شده را بکار ببرم. در مورد روحیه رزمندگان باید بگویم که امروز با اتکاء به خدا و بخاطر خدا برای حرمت دین مبین اسلام و شرافت میهنی شان می جنگند و همانطور که اشاره کردم هیچیک از این تحولاتی که در سلسله مراتب فرماندهی رخ می دهد، نباید تاثیری در انجام ماموریت داشته باشد و ندارد.

تیمسار فلاحی در پاسخ به سئوال دیگری که چه مقدار از خاک ایران از اشغال نیروهای بعث خارج شده است گفت: حدود 45 درصد از سرزمین های اشغالی را پس گرفته ایم که 15 درصد دیگر زمینهائی است که قابل سکونت نبوده و در دست عراق نیز نیست ولی در اختیار ما هم نمی باشد لذا فقط 40 درصد زمینهای اشغالی هنوز در دست نیروهای مهاجم است. وی افزود: از منطقه سومار در کرمانشاهان تا نزدیک مهران نیروهای ما روی مرز قراردادی 1975 می باشند.»

سوالی که بعد از مطالعه پاراگراف آخر این کنفرانس مطبوعاتی ممکن است به ذهن خطور کند، اینستکه آیا آمار زمینهای آزاد که از سوی سرتیپ فلاحی ارائه می شود، دقیق است؟ این سوال را با حمید احمدی مشاور عالی فرمانده وقت نیروی دریایی در طول سالهای 1358 تا 1361 در میان گذاشتم:

سوال: «مساله ای هست که ذهنم را به خود مشغول کرده است، آیا آماری که سرتیپ فلاحی از زمینهای بازپس گرفته شده می دهند دقیق دقیق است؟»

جواب:«بله آمار درست هستند. هر روز در اطاق جنگ دهها نفر افسر نیروی زمینی کارشان این بود که روی زمینها و نقشه ها کار کنند و هر روز این امار را داشتند و امکان عقلی نداشت که فرمانده بتواند در اینباره خلاف بگوید»

مطلب مرتبط:

«طرح ابلهانه» فرماندهان سپاه برای مقابله با حمله صدام!

http://nagoftehayeiran.blogspot.com/2012/05/59.html